پناهندگی یک فرآیندیست که سازمان ملل متحد برای افرادی که در دیار خودشان جانشان در خطر است ، و به کشور دیگری پناه برده اند ، برنامه ریزی کرده است .
افرادی که بدلایل غیر منطقی محکوم به اعدام یا زندان طولانی مدت شده اند ، این افراد برای نجات جان خود از سختی پیش آمده به نزدیک ترین کشور امنی که میرسند درخواست پناهندگی می دهند .
فرد پناهنده باید بتواند اثبات کند که در کشور خودش جانش در خطر است . که البته درصد پذیرش درخواست پناهندگی در تمامی کشورها زیر 30 درصد است .
در حال حاضر اثبات اینکه جان فرد در ایران در خطر است کار راحتی نیسن . چراکه تغییر دین ، داشتن تتو روی بدن ، یا ترنسکشوال بودن و … دیگر هیچکدام منجر به اعدام نمیشوند . شاید در گذشته با این دلایل این امکان وجود داشت که بشود پناهنده شد ولی در حال حاضر به این صورت نیست .
روند به این صورت است که معمولا افراد با یک نوعی از ویزا وارد خاک ان کشور شده و بعنوان پناهنده موقت یک حقوق کمی می گیرند و جایی برای زندگی میگیرند که کیفیت آن نیز اصلا مشخص نیست . ممکن است جدا از سایر پناهنده ها و یا همراه با بقیه پناهنده ها در خانه های مشترک زندگی کنند .
در نهایت فرد وارد پروسه پناهندگی میشود و باید ثابت کند که اگر برگردد در کشورش جانش درخطر است و اثبات این موضوع برای یک فرد عادی بسیار سخت است !!!
در اینصورت شما وارد یک پروسه 3الی 4ساله در اون کشور می شوید و باید در دادگاه موضوع مطرح شده را اثبات کنید که از انجایی که وکلای ان کشور نیز به قوانین کشورهای دیگر از جمله کشور ما مسلط هستند ، اثبات دلایل بسیار سخت خواهد بود .
نکته قابل توجه اینکه شما با ویزای توریستی وارد شده اید این شما سابقه سفر داشته اید و این با پناهنده بودن شما تناقض دارد و در کل مسیر پناهندگی مسیری نیست که ما پیشنهاد کنیم چرا که جز آواره شدن خود فرد و خانواده اش و خراب شدن سابقه سایر هموطنان ، عواقب دیگری ندارد .
پناهندگی به کجا ختم می شود ؟
خیلی از افراد دوستانی که سالهای گذشته یا اخیرا رفته اند و ماندگار شده و پناهنده شده اند را بعنوان کیس موفق مثال میزنند و آنها را الگوی مسیر خود معرفی می کنند . باید این نکته مهم را خدمتتون عرض کنیم که شرایط همه به اینصورت نیست و این لزوما برای همه اتفاق نمیفتد چراکه شرایط و قوانین کشورها روزبروز در حال تغییر است . پناهندگی جز اینکه شمارا تا اخر عمر در ان کشور بعنوان شهروند درجه دو معرفی کند نتیجه دیگری نخواهد داشت و خیلی سخت میتوانید مشاغل مهم بشوید . و اگر به کوچکترین دلیلی اگر وارد اداره پلیس شوید شما در سیستم حاکمیتی و امنیتی ان کشور بعنوان UN ثبت شده اید و مانند یک فرد پناهنده با شما رفتار خواهند کرد چراکه قسمتی از مالیات پرداختی مردم ان کشور برای پناهنده های آن کشور هزینه شده است و در واقع فرد به اقتصاد ان کشور تحمیل شده است . درکنار تمامی این حقارت ها ، حق سفر به کشور خود را تا مدت ها نخواهید داشت و درصورت بازگشت مجرم شناخته خواهید شد .
شهروند درجه دو یعنی چه ؟
یعنی فرد خود و شرایطش را به کشور مقصد و مردم ان کشور تحمیل کرده است و در این شرایط افراد با تنهایی بسیار عمیقی مواجه میشوند و حس می کنند . و 4 ، 5 سال از عمر خود را در ان کشور به امید گرفتن اقامت صرف می کنید و در اخر یا رد می شوید که اتفاق بسیار سختی خواهد بود و یا اگر قبول شوید مشاغل رده پایین را می توانید داشته باشید و در هر دو حالت سرخورده می شوید !!!
اگر درخواستتان در دادگاه رد شود در این حالت علاوه بر تمامی سختی های مسیر ، شما دیگر نمیتوانید برای کشور دیگری چه از مسیر قانونی چه غیر قانونی اقدام کنید . و درخواست پناهندگی شما در سیستم پناهندگی کلیه کشورها ثبت می شود .
“ما برای آینده فرزندانمان حاضریم پناهنده شویم “
این جمله ایست که خیلی از افراد بعنوان دلیل برای پناهندگی خود مطرح می کنند . اگر بخواهیم در قالب یک مثال توضیح دهیم اگر درسطح شهر دقت کنید شهروندان افغان ، به دید دیگر شهروندان به چشم شهروند درجه 2 دیده میشوند . فرزندان این افراد نیز همین شرایط را خواهند داشت و در طی دوران مدرسه تا زمان فارغ التحصیلی و حتی زمانی که وارد بازار کار شوند همیشه یک مهاجر پناهنده باقی خواهند ماند و این امر موجب اذیتشان خواهد شد .